مقایسهی کار یونگ و فروید
میزان ثبات سمبلها در یونگ به دلیل اعتقاد به ناخودآگاه جمعی بیشتر از فروید است. یونگ هم معتقد است که نمیشود برای سمبلهای رویا دیکشنری درست کرد و معنی سمبل به محتوای رویا ربط دارد هرچند که ممکن است به کل بیربط به معنی آن در کتابهای سمبلیسم نباشد.
ایدههای فروید نظریهپردازی قویای دارد ولی ایدههای یونگ بیشتر تجربیاند. یونگ خیلی در مورد اینکه ناخودآگاه جمعی چطور شکل میگیرد یا چرا اینطوری است و سمبلها معنای ثابت دارند طفره میرود
روش علمی
کاری که یونگ میکند همان استفاده از روشی است که ما به آن روش علمی میگوییم. آدمهایی مثل کپرنیک و گالیله بهشدت تجربهگرا بودند و حرفهایی میزدند که دلیل نظری برای زیربنای آن نداشتند. درحالیکه طبیعات ارسطو بهنظر میآمد که از یک پایگاه منطقی خیلی محکمی برخوردار بود. اینکه چقدر عقلگرا باشیم و از یک اصول و مبانی روشنی شروع کنیم و تئوری بسازیم و سعی کنیم که factها را توجیه کنیم یا اینکه برعکس تجربهگرا باشیم و بعد از جمع کردن یک سری fact سعی کنیم تئوری بسازیم رویکردهای مختلفی هستند. حالتی که کپرنیک و گالیله در آن بودند حالتی است که یونگیها الان در آن هستند. ساختن یک نظریهی زیربنایی برای یونگ ممکن است از science موجود فراتر برود. همانطور که کارهای تیکوبراهه و کپلر بر اساس مفروضات ارسطو قابل توجیه نبودند. نکتهی مهمتر اینکه اساس انقلاب علمی این بود که ما اصولا از توجیه دادن هرچیزی معاف شویم و کافی است که مدلی ارائه دهیم که factها را توجیه کند بدون پاسخ به این سوال که چرا درست است همانطور که نیوتن تئوری خودش را ساخت ولی بههیچوجه توضیح نمیداد چرا قانونهایش درست است میگفت فرض کنید که درست است بعد میبینید که همهی چیزها را توجیه میکند. در طبیعات ارسطو با آنچه که نیوتن ارائه کرد از این جهت متفاوت بود که طبیعات ارسطو از نقطهی صفر شروع میکرد و همهی چیزها رو توضیح میداد تا نهایتا به توجیه factها میرسید. در دوران انقلاب علمی fact جمع کردن و تجربه کردن بر وسواس بر ساخت نظریه و مجاز شدیم مفروضاتی در مورد پدیدهها و قوانین طبیعت داشته باشیم بدون اینکه توجیه کنیم از کجا آمدهاند و چرا اینطور است.
در کار تعبیر رویا هم میتوانیم چنین کاری کنیم factها را جمع کنیم رویا را تفسیر کنیم و امیدوار باشیم که در آینده یک تئوری کامل به تدریج بوجود آید که چیستی سمبلها را توضیح دهد.
نمادها
توجه کنید که نمیشود برای سمبلهای رویا دیکشنری درست کرد و معنی سمبل به محتوای رویا ربط دارد هرچند که ممکن است به کل بیربط به معنی کلاسیکش نباشد.
حیوانات و گیاهان
برخلاف حیوانات که اشاره به جنبههای غریزی و حیوانی درون ما میکنند گیاهان معنای سطح بالایی از نظر روانی و معنوی دارند. گیاهان اشاره به جنبههای معنویتر حیات میکنند گیاه نشاندهندهی حیات به معنای مطلقش هست. دیدن یک باغ یا قدم زدن در یک باغ میتواند به معنی ورود به یک دورهی سرزندگی باشد. شیرینی در رویا جانشین شهوت میشود. پایینترین سطح یا زیرشاخه در درخت غریزهی جنسی که شامل عشق و تشکیل خانواده و پدر یا مادر شدن است شهوت است. بلافاصله انرژی ایجاد میکند. شهوت به صورت آتش هم ممکن است ظاهر شود. میوههای شیرین یک خورده سطحش از شهوت بالاتر است شاید به معنای عشقهای همراه با شهوت باشد مانند میوههای گلابی یا هلو در رویا. کیک یا بودن در قنادی و شیرینی ساختگی اشاره به شهوت خالص میکند. یک کسی که برای پیدا کردن مورد ازدواج به یک فردی که دخترهایی را معرفی میکرده چنین رویایی دیده: خواب دید که رفته میوهفروشی و میوهفروش یک گونی پر از میوه به اون داد. وقتی که باز میکند میبیند که یک سری میوهی کبکزده یا خراب است در صورتی که در رویا به عنوان میوههای سالم به او فروختند مثل هلو یا گلابی پوسیده.
جاها و فضاها
آب
جاهای طبیتی معمولا در رویاهای مهمتری ظاهر میشوند زیرا از حالت شخصی خارج شدهاند. یونگ با تاکید زیاد Location دریا و اقیانوس را بهترین نمادهای ناخودآگاه جمعی میداند. به دلیل اینکه آب با عواطف و ناخودآگاهی ارتباط دارد. ثانیا اقیانوس و دریا خیلی بزرگ است ولی ما فقط سطحش را میبینیم. به مراتب هرچه که جایی که آب در آن جمع شده کوچک شود مثلا دریاچه برکه حوض معنای ناخودآگاه جمعی خود را از دست میدهد. شنا کردن استخر ممکن ربطی به ناخودآگاه به معنای متداولش نداشته باشد. اگر در رویا ببینیم که خیلی خوب در استخر شنا میکنیم میتواند به این معنی باشد که یاد میگیریم به عواطف مسلط شویم و با آنها کنار بیاییم و از آنها استفاده کنیم همانطوری که راه رفتن استفاده از زمین به معنای تکیهگاه است. همانطوری که غرق شدن در آب نماد خوبی برای غرق شدن در عواطف و احساسات است. دریای متلاطم نماد جریانهای ناخودآگاه و عواطفی است که به آدم هجوم میآورد. مثلا یک دوره خشمهای شدید یا ...
رودخانه معمولا به جریان زندگی یا گذر عمر اشاره دارد. چون بیشتر از آب داشتن به جریان و گذر اشاره دارد.
آب از یک طرف هم نماد پاکی است به شرط اینکه همراه با استحمام باشد. یک فردی بعد از یک دوره بیماری طولانی میبیند که رواد یک رودخانه میشود و خودش را تمیز میکند و بیرون میآید. این یک نمونه رویای سلامتی است. رویایی که در داخل حمام کسی استحمام میکند به یک معنای سطح پایینتری نشاندهندهی نزدیک شدن به سلامت و بهداشت روانی و تمییز کردن روان است.
مردی - خود دکتر - در رویا میبیند در یک فضایی که نزدیک طلوع خورشید با یک دختر ناشناس با هم راه میرفتند وارد دریا میشوند رویش راه میروند و بعد بیرون میآیند. این به معنی این است که آنقدر تسلط وجود دارد که مشابه راه رفتن در خشکی شده.
یک دختری در سن دانشجویی که خواستگاری برایش آمده و احساس خوبی هم وجود داشته ولی بهم خورده در رویا میبیند که دارد وارد دریا میشود دارد راه میرود و حس خوبی وجود دارد ولی یک دفعه میگویند که کوسه وجود دارد. انگار که کسی نسبت به ناخودآگاهی خود احساس خطر کند. گاهی خطرها واقعی هستند مثلا در ناخودآگاهی و عواطف آدمهایی چیزهایی جمع شده که مانع از ارتباط راحت آدمها با مسایل عاطفیشان میشود. بسته به اینکه کوسه در رویا دیده شده یا فقط حسش وجود دارد معنی رویا فرق میکند که آیا یک خطر واقعی وجود دارد یا ترس به علت بیتجربگی است
موقعیتهای آسمانی
جاهای خیلی خوب - Locationهای آسمانی - کمتر در رویا دیده میشوند ولی وجود دارند. مثل رویاهایی که Location طلوع یا غروب خورشید است. ابر است یا ستاره یا آسمان است. واضح است که حالت معنوی دارند. آسمان که کلا به معنای معنویت در همه جا بود. زمین جسمانیتر است و آسمان معنویتر چون حس ارتفاع و سیال بودن درش وجود دارد. خورشید یک نماد مردانه و ماه یک نماد زنانه. خورشید نماد تفکر و خودآگاهی و ماه نماد ناخودآگاهی بنابراین کلا با مردانگی و زنانگی تناظری دارند. خورشید به دلیل نور دادن با خودآگاهی ارتباط دارد و شب که جایی است که در پرتوی نور خودآگاهی نیست درش ماه - مخصوصا برای مرد - ماه میتواند نماد مشخصی برای مرد و زنانگی باشد. به این نکته هم توجه شود که برای مرد آنیما یا نیمهی زنانهی وجودش در ناخودآگاهی قرار دارد. دیدن خواب خورشید سیاه یا کسوف نماد شروع زوال عقل است [۱] مخصوصا خورشید سیاه چرا که دیگر هیچوقت نور نمیدهد. این رویا رویای وحشتناکی هم هست.
اگر در خوابی ستاره موضوع خواب باشد ستاده نماد دانشهای معنوی ناخودآگاه مثل تعبیر رویا است. چون ستاره نقاط روشنی هستند که ناخودآگاه را روشن میکنند. در خواب یوسف ۱۱ تا بودن ستارهها اشاره به برادرانش دارد و ستاره بودن اشاره به یادگیری تاویل احادیث. دیدن اینکه ستاره در رویا ظاهر بشوند و برای ما یک بازی انجام دهند و سجده کنند نشاندهندهی اوج تسلط به ناخودآگاه است.
طلوع خورشید و غروب خورشید اشارهی خیلی خوبی به دورهی جوانی و پیری است. رویاهایی که درش طلوع خورشید موضوع رویاست نماد آغاز مرحلهی جدیدی از زندگی و آگاهیهاست.
فردی در رویا صورت فلکی عقرب را دیده بود. رویا اشاره به یادگیری علوم ناخودآگاهی که احتمالا خطرناک هم هستند مثل جادوگری! اشاره میکند. دیدن یک منظومه خیلی بهتر از یک ستاره است چون انگار بک یک مجموعه از چیزهای که با هم هماهنگ هم هستند دارد اشاره میشود.
کویر
کویر و صحرا که در آن حیات وجود ندارد نشاندهندهی ورود به یک دورهی روانی است که در آن رشد چیزها متوقف میشود. در کویر گیاه وجود ندارد. هرچقدر حس تشنگی و حضور موجودات خطرناک در رویا بیشتر باشد اوضاع بدتر است. فرض کنید کسی خواب ببیند که در کویر است و شب شده و هوا سرد است پناهگاهی وجود ندارد و صدای حیوانات هم از دور میآید ولی نظر رویابین به آسمان زیبای کویر جلب میشود. آدمها در دورانهای خشکی روانی که از حالت طبیعی زندگیشان در میآیند ممکن است به یک دانش عمیقی نسبت به مسایل درونی خودشان برسند.
کوهستان یا بالا رفتن از آن میتواند به معنی مقصدهای متعالی یا سخت را هدف قرار دادن باشد.
موقعیتهای شهری
دیدن خود در شهر به جامعهی انسانی اشاره دارد. در بعضی رویاها موقعیت خیلی مهم نیست و فقط در آن موقعیت رویابین برایش چیزی اتفاق میافتد در حالیکه در بعضی موقعیت موضوع خواب است. دختری دیده بود که در خیابان سگ سیاهی به او حمله میکند. در خیابان بودن این احتمال را که سگ مربوط به روابط اجتماعی است زیاد میکند. اگر همین حادثه در بیابان اتفاق میافتاد سگ میتوانست درونی باشد غرایز خود این آدم باشد. فردی خواب دیده بود که در یک جای مرتفع است و شهر خودش جلویش بمباران اتمی شده است و احساس میکند که خودش هم دارد از بین میرود. شهر نماد جامعه است و بمب اتم نماد خطری است که جامعهی تکنولوژیک و فرهنگ غرب برای جامعه دارد.
ایستگاه
خیلی وقتها آدمهایی که تصمیمات مهم زندگیشان را دارند میگیرند در رویا میبینند که در ایستگاه هستند جایی که انگار میخواهند take off کنند. فرودگاه شدیدترین این نماد است تا اسیتگاه قطار یا ترمینال اتوبوس یا هرطور مسافرتی.
منظرههای برفی و یخبندان
منظرهی برفی که سردیاش در رویا ظهور دارد اشاره به محیط سرد عاطفی دارد. ممکن است برف پاکی و درخشش و سپیدیاش در رویا نمود داشته باشد نه سرمایش که معنی دیگری دارد.
بهار و تابستان و پاییز و زمستان به دورههای زندگی کودکی و میانسالی و پیری اشاره میکنند.
خانه
فصل هفتم کتاب آپلی[۲] در مورد خانه و اتاقهای مختلفش است. رویا میتواند درجات مختلفی از نظر سمبولیک بودن داشته باشد. ممکن است خانه همین خانهی خودمان باشد. اگر قرار باشد در مورد روابط خانوداگیمان رویا ببینیم خانهی خودمان انتخاب میشود. اولین لایهی سمبولیک خانه این است که خانه را به معنای خانواده ببینیم مثلا ببینیم که در خانهی زندگی میکنیم که ترک خورده نشان از اختلافات خانوادگی دارد. اگر در خانه تنها باشیم و اشارهای به مسایل خانواگی نباشد خانه میتواند اشاره به وجود خودمان بدنمان یا کل وجودمان باشد. در کتاب تحلیل رویای یونگ آمده که یک مردی در طبقهی بالای خانه دارد مطالعه میکند و پایین سر و صدای جشن است و مزاحمش است. همیشه در رویا طبقات بالای خانه اشاره به مسایل فکر و معنوی آدمها اشاره دارد و طبقات پایینتر به قسمتهای جسمانیتر. زیرزمین و رفتن زیرزمین اشاره به رفتن به عرصههای ناخودآگاه دارد. اگر در چنین رویایی اعضای خانواده باشند سختتر است که اینطور تعبیر کنیم مگر اینکه بتوان آنها را هم به چیزهای درونی خودمان تعبیر کرد که خیلی متداول نیست.
یک رویای معمول پیدا کردن یک فضای جدید در خانه است. انگار آدم یک چیز جدیدی را در روانمان پیدا میکند. ما همینطور که رشد میکنیم انگار یک جعبههای در روانمان باز میشود. بسته به اینکه این فضا چقدر مطبوع است و چقدر بزرگ است و اینکه چه اتفاقاتی درون آن میافتد و کجاست اهمیت و چیستی امکانات جدید مشخص میشوند. مثلا اگر از یک مجموعه پله بالا برویم و در طبقهی بالای خانه چنین جایی پیدا کنیم امکانات معنویتر و سطح بالاتر و شیکتر هستند.
کسی در رویا میبیند که در خانهی خودش است - ولی در بیداری چنین خانهی ندارد - متوجه یک سری درهایی مثل کمد میشود. سعی میکند در یکی از آنها را باز کند. در نهایت در یکیشان باز میشود به یک راهرو باز میشود از راهرو وارد یک اتاق جدید میشود. برایش خیلی جالب است که یک جای جدید پیدا کرده است. اتاق یک چیزی بین آشپزخانه و اتاق است. کفش فرش است یک میز غذاخوری میر به رنگ خاکستری و مایکرویو و ظرفشویی هم دارد. این فرد جایی در خودش کشف کرده که میتواند درش منابع جدید انرژی کسب کند. با خودش فکر میکند چقد خوب است از این به بعد میتوانم اینجا غذا بخورم که از آشپزخانه تر و تمیزتر هم هست. مایکرویو به نظر کوچک میآید ولی وقتی بازش میکند میبیند یک عالمه درش نان است. نان خیلی نماد خوبی است و حتی معنای معنوی هم دارد. شیر در رویا نماد دانش است. انگار که دانش را هم میخوریم. فکر میکند که این مدت که از اینجا خبر نداشته نانها کهنه شده ولی وقتی به آنها دست میزند هنوز گرم و تازه هستند. از هر نوعی که بر میدارد نانها بزرگ هستند ولی خیلی زود میخوردشان یکی از نانها معمولی و یکی شیرین است هردو خیلی خوشمزه هستند. بعد وارد یک اتاق پذیرایی میشود و بعد هم یک در شیشهای میبیند که به حیاط باز میشود. هرچقدر که از رویا میگذرد فرد متوجه میشود که این خانه چقدر بزرگ است و او نمیدانسته. این رویا از یک طرف نشان میدهد که این فرد چقدر از خودش بیخبر است که این همه چیز در آنجا بوده که نمیدانسته. فضای اتاقی که فرد پیدا کرده احساس میکند برایش آشناست یک جایی دیدهاش. آدمها پس از کودکی در یک مراحلی از زندگی به علت پرداختن به یک چیزهایی مثل درس خوندن زیاد قسمتهای دیگری از خود را خاموش میکنند. حس میکند دفعهی آخری که این رویا را دیده یک سری آدم دور میز نشسته بودند و حرف میزدند.
آتش گرفتن خانه رویای خیلی بدی است. اگر معنای خانواده داشته باشد که معنایش روشن است. یونگ نقل میکند که یک بیماری پزشک خودش را دید که در خانهاش گیر افتاده و دارد میسوزد. بیمار خیلی ترسید به آنجا رفت و مطلع شد که پزشکش از یک بیماری همراه با تب شدید مرده. یونگ میگوید همچنین در کتاب تعبیر خواب بسیار قدیمی یونانی از ارتیمیدرس که معبر معروف خواب یونان بوده نقش شده که کسی که ببیند که در خانه است و خانه آتش گرفته میمیرد. در کتاب ابن سیرین هم همچین چیزی نوشته که همچنین رویای با تب و مرگ همراه است.
اشیاء
پول تقریبا همیشه نماد انرژی یا عمر یا سرمایه است. پول به عنوان سرمایه صرف میشود تا یک چیزی بدست آوریم. یک مردی خواب دیده بود که دوست دخترش ازش پول دزدیده یا کیف پولش را دزدیده. انگار که این رابطه برایش خیلی وقتگیر یا انرژیگیر است.
اعضای بدن
اعضای بدن سمبلها متعارفی هستند. موها معمولا به معنای بخش غریزی یا جنسی دارد. مردی در خواب دیده بود که موهای بلندی دارد ولی در خواب آنها را قیچی کردهاند. این نماد اختگی است. اختگی صرفا معنای جنسی ندارد. مردی که از قدرتهای خودش توسط جامعه یا خانواده جدا میشود. و مثلا حالت اینکه در زندگیاش با ارادهی خودش پیش برود را از دست میدهد دچار حالت اختگی میشود. اختگی از مسایل فیزیولوژیک شروع میشود تا مسایل روانی. مردانی که در زندگی خودشان منفعل هستند به نوعی دچار این مشکل شدهاند. مردی که موهایش را نمیتواند شانه کند. نیروهای غریزی یا انرژی حیاتی و حیوانیش به اصطلاح فرویدی لیبیدو خیلی بهم ریخته هستند و فرد نمیتواند به آنها نظم دهد. خانمی میبیند که روبروی آینه ایستاده و موهایش را شانه میکند از حمام آمده ولی موهایش شانه نمیشود. آینه اینجا نماد چیست؟ موقعیتهایی در زندگی هستند که یک چیزی در بیرون اطلاعاتی در مورد خودمان به ما میدهند. برای مثال دوستان یا هر عنصر بیرونی که باعث شناخت خود انسان میشود. شاید معنا این باشد که این خانم با کسی آشنا شده خودش را مقایسه میکند و متوجه میشود که چه وضع پریشانی دارد. دندانها معروف هستند به اینکه معنای جنسی مردانه دارند ولی به معنای کلی به معنای انرژی در رویا ظاهر میشوند. در سنین پیری انسان دندانهایش را از دست میدهد. رویای ریختن دندانها به معنی از دست دادن نیروهای جوانی و صلابت و چیزهایی است که وسیلهی خوردن و انرژی گرفتن است. در دورههایی که انسان دچار فقدان انرژیهای طبیعی میشود رویای ریختن دندانها میبینند.
آپلی و چت وینگ به عنوا مرجع توصیه میشوند. کتاب چت وینگ شاید از همه معتبرتر باشد. خوبی چت وینگ این است که گرایش یونگی یا فرویدی خالص ندارد.
آرکتایپ
چرا اینهمه رویای مشابه توسط افراد مختلف دیده میشود؟ یونگ در کتاب روانکاوی و دین نقل میکند که یکی از بیمارهای یونگ در رویا یک دستگاه میبینید با یک جزئیات و پیچیدگی. یونگ بعدا رویای مشابهی را در یک متن قرون وسطایی از یک کشیش قرون وسطایی پیدا میکند. چطور یک آدم مدرن و یک آدم قرون وسطایی رویای تا این حد مشابه دیدهاند؟ یونگ بارها میگوید که در رویاهای انسانهای دوران مدرن نمادهای کیمیاگری را دیده با اینکه خودشان نمیدانستند که آن نمادها چه هستند. اینجا یک سوالی وجود دارد که سمبلها چطوری بوجود میآیند.
یک دانش تجربی وجود دارد که به تدریج دارد تکمیل میشود. یک چیزهای تکراری در رویا ظاهر میشوند که به راحتی نمیتوان گفت نماد چی هستند. در واقع باید وجود موجودیتهای جدیدی را فرض کنیم و بگوییم آن نمادها، نماد این چیزها هستند. مثلا مفهوم انرژی وجود دارد و میتوانیم بگوییم نماد پول در رویا به آن اشاره میکند. فرض کنید یک متنی را به زبان جدیدی میخوانیم با بررسی نحوهی بکارگیری واژهها معنی آنها را در مطالعهی متن میتوانیم دریابیم مثل یک گفته شده که شی x را میبندیم با آن دو چیز را به هم متصل میکنیم و ... با بررسی کارکرد x میفهمیم که آن پیچ است. حالا فرض کنید که یک کلمهی پیدا میکنیم که در مورد یک چیز جدیدی صحبت میکند که با هیچیک از چیزهایی که میشناسیم منطبق نیست. بنابراین اولا میفهمیم این یک چیز جدید است و ثانیا کارکرد آن را در متن میفهمیم. یونگ نیز چنین کاری کرده و برای آنها نامگذاری کرده. اینها همان آرکیتایپهای مهم یونگ هستند.
همهی مردان در رویاهایشان زنهای ناآشنا میبینند. در رویا ممکن است یک حس عاشقانه وجود داشته باشد. این زن نه هیچوقت دیده شده و نه هیچوقت دیده خواهد شد. یونگ آن را آنیما مینامد. آنیما تصور یا زنی است که در درون ما زندگی میکند و نوع رابطهای که در رویا بین فرد و آنیما وجود دارد نمایانگر رابطهی مرد با آنیمای خودش است. رابطهی مرد با زنها و عالم زنانه به این برمیگردد که این مرد با آنیمای خودش چطور رابطهای دارد. مردانی هستند که آنیمایشان همیشه شکل دختر بچه دارد. این نشانگر این است که آنیمایشان رشد نکرده. زنها در رویاهایشان دستهای از مردان را میبینند که سخن میگویند و آن نماد آنیموس است. ارتباط مرد با ناخودآگاه خودش به شدت تحت تاثیر ارتباط مرد با آنیمایش است. بنابراین رویای ذکر شدهی یک مرد که همراه با یک دختر روی دریا راه میرفتند بنابر قواعد یونگی رویای خیلی طبیعی است. هرجور ظرفی در روان که بتواند محتوایی پیدا کند را میتوان یک آرکتایپ خواند.
سوال: آیا حیوانات هم رویا میبینند؟ جواب: بله. حالتهایی که انسان در رویا دارد در مطالعهی حیوانات در خواب هم مشاهده میشود.
مراجع
-
کتاب چت وینگ
-
کتاب رویا و تعبیر رویا (از دیدگاه روانشناسی یونگ) نوشتهی ارنست آپلی، برگردان: دلآرا قهرمان، نشر میترا
- لینک مطلب:http://carljung.blogfa.com/post-231.aspx
:: موضوعات مرتبط:
انسان شناسی در اسلام ,
,
:: برچسبها:
مقایسهی کار یونگ و فروید ,