اسطوره درلغت: اسطوره دریونان باستان به معنی شرح، خبر و قصد به کار میرفته است و بعد ها معنی مخالف هیستوریا یعنی چیزیکه نمیتواند واقعا وجود داشته باشد ، خیالبافی شاعرانه و ادبیات داستانی و سخن لغو پریشان یافت.
اسطوره ، اسطور ، اسطاره، سخن پریشان و بیهوده، سخن باطل و افسانه .
سیوطی درالمزهر گوید : اساطیر جمعی باشدبی واحد و ابو عبیده گوید : واحد آن اسطاره است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر.
در غیاث الغات اباطیل واکاذیب آمده است احادیث بی سامان و قصه های دروغ.
اسطوره دراصطلاح: اسطوره داستانی است در چارچوب میتولوژی یعنی نظام و مجموعه متجانسی از داستانهای قدیمی موروثی که زمانی به دیده گروهی ازمردم حقیقی بوده ، دستانهای که بر اساس مقاصد و اعمال موجودات فراطبیعی ، توضیح میدارند که چرا اینگونه است که هست؟ و چراامور آنگونه که عمل می کنند ، رخ میدهند؟
میرچاالیاده دین شناس رومانی میگوید : اسطوره نقل کنند سرگذشت قدسی و مینوی است ویااینکه اسطوره حکایت میکند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجسته موجودات فراطبیعی ، واقعیتی، چه کل واقعیت ، یا تنها جزی از آن پا به عرصه وجود گذاشته است و کدام حقیقت رامیخواهد بیان دارد.
موضوعی که د رین تعریف سخت درخور تأمل است اینست که یکی خلق شدن ودیگری چگونه خلق شدن است. این که موجودی بادستبردش به کارهای نمادین و سمبولیک میتواند باورهای فراطبیعی رادراذهان مردم خلق نماید و قسمتی ازاین واقعیت ذهنی را در عمل نمایان سازد ، این عمل کارکرد اسطوره یی و حکایت آن حکایت اسطوره یی میباشد.
بنابرین اسطوره متضمن روایت یک خلقت است یعنی این گونه میگوید:چگونه پدیده یی پدید آمده است و هستی خود راآغاز نموده است . پس اسطوره از چیزی سخن میگوید که به راستی روی داده است و به تمامی پدیدار گشته است.
به نماد آخرین تعریف ، تعبیری ازاستاد خراسانی رابه عنوان تعریفی ازاسطوره برمیگزینیم و به آن بسنده میکنیم:
اسطوره به حادثه خیالی اطلاق میشود که گزارشگرکارهای برجسته و فوق طبیعی اشخاص ، حیوانات و اشیاییست که در آن نقش ایفامیکنند و یا به عبارت دیگراسطوره عبارت از مجموعه مظاهر زنده گی احساسها، پیوند ها و روابط انسانی درحد اعلای کمال است.
اسطوره درلغت: اسطوره دریونان باستان به معنی شرح، خبر و قصد به کار میرفته است و بعد ها معنی مخالف هیستوریا یعنی چیزیکه نمیتواند واقعا وجود داشته باشد ، خیالبافی شاعرانه و ادبیات داستانی و سخن لغو پریشان یافت.
اسطوره ، اسطور ، اسطاره، سخن پریشان و بیهوده، سخن باطل و افسانه .
سیوطی درالمزهر گوید : اساطیر جمعی باشدبی واحد و ابو عبیده گوید : واحد آن اسطاره است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر.
در غیاث الغات اباطیل واکاذیب آمده است احادیث بی سامان و قصه های دروغ.
اسطوره دراصطلاح: اسطوره داستانی است در چارچوب میتولوژی یعنی نظام و مجموعه متجانسی از داستانهای قدیمی موروثی که زمانی به دیده گروهی ازمردم حقیقی بوده ، دستانهای که بر اساس مقاصد و اعمال موجودات فراطبیعی ، توضیح میدارند که چرا اینگونه است که هست؟ و چراامور آنگونه که عمل می کنند ، رخ میدهند؟
میرچاالیاده دین شناس رومانی میگوید : اسطوره نقل کنند سرگذشت قدسی و مینوی است ویااینکه اسطوره حکایت میکند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجسته موجودات فراطبیعی ، واقعیتی، چه کل واقعیت ، یا تنها جزی از آن پا به عرصه وجود گذاشته است و کدام حقیقت رامیخواهد بیان دارد.
موضوعی که د رین تعریف سخت درخور تأمل است اینست که یکی خلق شدن ودیگری چگونه خلق شدن است. این که موجودی بادستبردش به کارهای نمادین و سمبولیک میتواند باورهای فراطبیعی رادراذهان مردم خلق نماید و قسمتی ازاین واقعیت ذهنی را در عمل نمایان سازد ، این عمل کارکرد اسطوره یی و حکایت آن حکایت اسطوره یی میباشد.
بنابرین اسطوره متضمن روایت یک خلقت است یعنی این گونه میگوید:چگونه پدیده یی پدید آمده است و هستی خود راآغاز نموده است . پس اسطوره از چیزی سخن میگوید که به راستی روی داده است و به تمامی پدیدار گشته است.
به نماد آخرین تعریف ، تعبیری ازاستاد خراسانی رابه عنوان تعریفی ازاسطوره برمیگزینیم و به آن بسنده میکنیم:
اسطوره به حادثه خیالی اطلاق میشود که گزارشگرکارهای برجسته و فوق طبیعی اشخاص ، حیوانات و اشیاییست که در آن نقش ایفامیکنند و یا به عبارت دیگراسطوره عبارت از مجموعه مظاهر زنده گی احساسها، پیوند ها و روابط انسانی درحد اعلای کمال است.
منبع http://iranasatir.persianblog.ir/post/2/
:: موضوعات مرتبط:
فارسی عمومی ,
,
:: برچسبها:
اسطوره ,